این ضرب المثل به کسانی گفته می شود که در حل مشکل خود ناتوانند اما برای دیگران نسخه می پیچند. در فوتبال ما که همه چیز آن به هم می آید و افسار گسیختگی موجود از کیلومترها دورتر دیده می شود، باید کارشناس داوری تهدید شود و خداداد عزیزی سر سخت ترین مخالف دفاع خطی را به طاق بکوبد تا در جواب ، بیسواد و تاریخ گذشته بشنود. در چنین شرایطی باید هم افرادی پیدا شوند که از آب گلآلود برای خود «نیمکت» ببافند! به این دسته که در قامت مردان دلسوز ظاهر می شوند باید گفت « کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!» این جریان نخنما شده که در لیگ های کشورهای رو به موت هم دیده نمی شود نشان می دهد عوامفریبی در ابعاد مختلف فوتبال وجود دارد؛ در همه لایه ها ، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب و با تمام توان در جهت تامین منافع از پیش طراحی شده تلاش می کند.
تیمی که از کسب نتایج درخشان ناتوان بوده و نتوانسته به جمع مدعیان راه یابد برای کمرنگ کردن این ناکامی، در بزنگاهی که یک طرف آن منفعت است ترمز تیم مدعی قهرمانی را بکشد تا اندکی آن طرف تر تیم محبوبش جام قهرمانی را بالای سر ببرد! آیا این موضوع عجیب نیست؟ در کجای فوتبال حرفه ای چنین رفتاری مشاهده میشود؟ بازیکنانی که ادعای پاکی دارند بهدلایلی ، موقعیت ها را خراب کنند تا مورد سرزنش کاپیتان قرار بگیرند، بعد درگیری ایجاد شود که آیا این موقعیت ها – موقعیت های خطرناکی بوده یا نه که کاپیتان فریاد بزند آری موقعیت ها – موقعیتهای خطرناکی بوده که تو از دست دادی ! و او متهم میشود به کمکاری و تمام. در فوتبال مشکوک امروز که پذیرش موضوعات پیش پا افتاده دشوار شده باید پذیرفت این تفکرات طبیعی است و چاره ای جز لمس آن در شرایط فعلی نیست! به امید روزی که لجام گسیختگی فوتبال و مدیریت در آن کمرنگ و همه چیز عادی شود تا فوتبال سالم و بدون کینه، جای فضای مسئله دار امروز را بگیرد.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.